قرار نبود من بازیچه دست هر کسی باشم،قرار نبود این همه دلم شکسته باشد،قرار نبود با ترس و تردید زندگی کنم،قرار نبود همه برایم اظهار عشق کنند و سهم من از عاشقیشان غر غر ها و ناراحتی هایشان باشد،بد و بیراه هایشان،تهمت ها و بدبینی هایشان،قرار نبود من این همه سنگدل باشم.قرار نبود این همه بد باشم.این همه بی پناهی قرار نبود سهم من باشد.اما شد!ببخشید!
دست من نبود،خودم هم فکر می کردم قرار نیست!