تو!

وقتی همه چیز من را به یاد تو می اندازد،باید از همه چیز فرار کنم.حتی از پارچه ی آبی!

بازی

من"خود"واقعی ام هست.خواه تو دوستم داشته باشی و خواه نداشته باشی.نمی توانم نقش بازی کنم.