-
آرزوها نزدیکند!
شنبه 10 خردادماه سال 1393 23:37
دیشب برای اولین بار با کفش پاشنه بلند رقصیدم.ساعت ها رقصیدم... گرچه همان وقت؛نعش عزیزی،در حال فساد بود و من ساعت ها رقصیدم...
-
تغییر
سهشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1393 12:57
می خواهم دور شوم،از گذشته ای که دیگر تاریخ مصرفش گذشته.می خواهم رابطه های مرده را خاک کنم.یک جایی همین نزدیکیها،شاید هم یک جایی که خیلی دور باشد.می خواهم به پیام هایی که نیازی نیست پاسخ بدهم،پاسخ ندهم.می خواهم یاد بگیرم برای خودم زندگی کنم.شاید به زودی اینجا را هم خاک کنم... من آبستن تغییر بزرگی هستم.
-
هیاهو
چهارشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1393 17:22
"تو "نگاه مرا از بین آن همه هیاهو شنیدی،اما حرف هایم را در خلوت و در سکوت نشنیدی... "تو"در دلم غوغا به پا کردی.هیاهویی تمام نشدنی...
-
سوییت
یکشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1393 11:31
یک اتاق کوچک،یک هال 30متری،حمامی که به آشپزخانه راه دارد،آشپزخانه ای که ورودی حمام است!من را یاد خیلی چیزها می اندازد!دوست عزیزم نمی توانی تصور کنی،عکس های خانه ات روزی رویای من بود!
-
....
جمعه 19 اردیبهشتماه سال 1393 17:56
دلم می گیرد از این همه تتنهایی که خودم را به آن محکوم کرده ام.
-
دل
جمعه 12 اردیبهشتماه سال 1393 22:26
دل را می شود برید.اما نمی شود کَند!گاهی دل می چسبد و یک تکه اش جا می ماند.آن وقت است که آدم بیچاره می شود!
-
شاید!
جمعه 5 اردیبهشتماه سال 1393 19:33
یک وقت هایی دلم فقط یک ذره آرامش می خواهد،کنار پنجره ی باز یک اتاق.شاید با یک لیوان چای و یک تکه کیک خامه ای!شاید اگر بهتر فکر کنم دلم یک دوست هم بخواهد که با هم بگوییم و بخندیم و شاید یک لباس قشنگ!شاید حتی برایم مهم باشد جنس میز از چوب باشد.شاید وقتی فکر کنم ببینم دلم "فقط"آرامش نمی خواهد!!!!
-
خیانت
دوشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1393 19:15
خیانت "بوی"تعفن می دهد.با اینکه هر روز شکل تازه ای به خود می گیرد. خیانت"رنگ" ندارد،هزار رنگ است!
-
سخت،آسان
جمعه 29 فروردینماه سال 1393 12:28
من سر انجام تمام داستان های تلخ شدم.همه ی"افسانه"های غیر قابل باور عشقی!همه ی آنچه هیچ کس تصور نمی کند کسی پس از رخدادش زنده بماند.اما مردن همان قدر که آسان است،سخت هم هست!سخت و دور!
-
ذات خراب!
سهشنبه 26 فروردینماه سال 1393 18:49
تنهایی در ذات آدم هاست.فرقی نمی کند دور یک آدم تنها پر از دوست خوب باشد یا نباشد،فرقی نمی کند کسی دلبسته اش باشد یا نباشد،تنهایی جایی درون آدم لانه می کند.یک جایی که خود آدم هم نمی داند کجاست و فقط گاهی درد می کند.
-
شوخی
دوشنبه 25 فروردینماه سال 1393 15:22
هیچ"شوخی"نیست که از یک فکر" جدی" سرچشمه نگرفته باشد.و من چه قدر زیاد "شوخی "می کنم!
-
مژگان
جمعه 22 فروردینماه سال 1393 16:46
یک روز معمولی بود که با مژگان آشنا شدم.از همان روزهایی که آدم حوصله ی خودش را هم ندارد.قبل تر هایش در فیسبوک جزو دوستانم بود،و من فقط می دانستم دختر خوشگلیست که فلسفه زیاد می بافد! یک بار هم برایش چند صفحه کتاب اسکن کردم.همین. اما در آن روز معمولی،از پشت همین صفحه ی تکراری،صدای مژگان،به من فهماند که این دختر خوشگل،بی...
-
مهر پدری
چهارشنبه 20 فروردینماه سال 1393 22:07
"تو خیلی زشتی" "صدای خیلی بدی داری" "مگر کسی چشمش کور شود که با تو ازدواج کند!" این ها سهم من از مهر پدری هستند!
-
تنها
چهارشنبه 20 فروردینماه سال 1393 12:52
"امیر شکلات"را پیدا کردم.اما بیخود خوشحال شدم وقتی "تو" کنارم نیستی!
-
برای پگاه
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 12:57
برایم سخت است باور کنم که تو امروز چنین به سوگ نشسته ای.کاش از غم درونت کمی به دیگران می سپردی،کاش اجازه می دادی اشک هایت غبار اندوهت را بشویند. عزیز دلم،کاش می توانستم کمکی باشم.مرا ببخش.
-
مادر
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 12:27
مامان پگاه دیروز از دنیا رفت.و من به این فکر می کنم که چرا باید یک مادر بمیره.
-
دستور
یکشنبه 11 اسفندماه سال 1392 10:31
می خواهم به خدا دستور بدهم.بله!من دستور می دهم.پدر بزرگم دیگر نباید پیر تر شود.نباید بمیرد.شنیدی؟ نباید،هیچ وقت...
-
حسود!
پنجشنبه 1 اسفندماه سال 1392 23:32
من به دخترهایی که با کفش پاشنه بلند می رقصند و با ماشین های خوشگل رانندگی می کنند حسودیم می شود! به این ها می شود دخترهایی که یک نفر واقعا عاشقشان هست را هم اضافه کرد!!!
-
تو!
سهشنبه 22 بهمنماه سال 1392 13:06
وقتی همه چیز من را به یاد تو می اندازد،باید از همه چیز فرار کنم.حتی از پارچه ی آبی!
-
بازی
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1392 09:52
من"خود"واقعی ام هست.خواه تو دوستم داشته باشی و خواه نداشته باشی.نمی توانم نقش بازی کنم.
-
جبر!
چهارشنبه 18 دیماه سال 1392 15:17
گاهی ناچاری به جای گشودن آغوش،رویت را برگردانی،گاهی ناچاری،دل تنگ باشی و به روی خودت نیاوری.گاهی ناچاری...
-
کار یا تفریح؟
سهشنبه 10 دیماه سال 1392 21:57
وبلاگ نویس هایی که فقط از محل کار وبلاگهایشان را به روز می کنند،همان هایی که نگران مشکلات اجتماعی و سیاسی هستند،چه جور شهروندانی هستند؟
-
با هم بودن
جمعه 6 دیماه سال 1392 10:04
با هم بودن شاید تمام شود،اما خاطرات آن هرگز،و دردناک تر از آن این که خاطره ها برای آمدن و رفتن اجازه نمی گیرند!بسیار می آیند و بی خبر!
-
دلتنگی
شنبه 30 آذرماه سال 1392 23:24
دلتنگی هیچ ربطی به عقل دارد،ربطی به منطق ندارد،نمی فهمد که باید باشد یا نه،دلتنگی،کار دل است.می آید؛بدون اجازه؛بدون فکر و بی حساب...
-
عذر خواهی
جمعه 22 آذرماه سال 1392 23:06
آقای عاشق عزیز سلام،ببخشید که من حرف های خصوصیمان را در بوق و کرنا می کنم.ببخشید که شما را درک نمی کنم آقای عاشق. می دانید چیست؟من استعداد عجیبی در درک نکردن آدم ها دارم و شما هم خب...از این قاعده مستثنا نیستید. متاسفم که نمی توانم برای شما آن چیزی باشم که می خواهید،راستش شما هم نمی توانید برای من آن چیزی باشید که می...
-
قانون پایستگی
دوشنبه 18 آذرماه سال 1392 15:36
اگر شما قبل از آمدن کسی خوشبخت بوده اید بعد از رفتن او هم می توانید خوشبخت باشید و اگر قبل از آمدن کسی بدبخت بوده اید،بعد از رفتن او هم بدبخت خواهید بود و این یعنی قانون پایستگی "بخت"!تنها ممکن است درجات بدبختی و خوشبختی در شما قبل و بعد از رفتن مخاطب خاصتان متفاوت باشد!مثلا بدبخت تر یا خوشبخت تر شوید! همه...
-
پشیمان
سهشنبه 12 آذرماه سال 1392 22:05
پل های پشت سرم را خراب کردم.حالا پشیمانم.به همین سادگی!
-
دختری با قلب یخ زده!
سهشنبه 5 آذرماه سال 1392 19:05
قلب من یخ زده.سرما را در وجودم حس می کنم.سنگینی نفس هایم را که به سختی تلاش می کنند قلبم را گرم کنند و نمی توانند... دیگر هرگز نمی توانند...
-
خودم...
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 23:09
از خودم دور شدم.خودم را گم کردم.خودم را که روزی فکر می کردم آدم درستی هستم از دست دادم...
-
تسلیم
جمعه 17 آبانماه سال 1392 02:54
معلق مانده ام.نمی دانم شاید در فضایی که ساخته ی خودم باشد.شاید هم سرنوشت باشد.هرچه هست من که تسلیمم.